اسلایدر

on" class="clearfix"> یه خاطره از یه توپ طلا دار....

یه خاطره از یه توپ طلا دار....

 در هنگام بازی کریستیانو گٔل اول رو میزنه و آلبرت گٔل دوم رو، در اواخر بازی آلبرت و کریستیانو

با دروازه‌بان تک به تک میشن و آلبرت دروازه‌بان رو دریبل میکنه و در کمال ناباوری توپ رو

به کریستیانو میده و کریستیانو هم توپ رو وارد دروازه میکنه تا برای تست اصلی‌ آکادمی انتخاب بشه،

بعد از بازی هم آلبرت به کریستیانو میگه که چون تو از من بهتر بودی و لیاقت این پیشرفت رو داشتی،

اما قضیه از وقتی‌ جالب میشه که کریستیانو ۲ روز پیش این قضیه رو دوباره مطرح میکنه

و خبرنگار یک مجله پرتغالی که درباره این قضیه کنجکاو میشه به دنبال آدرس آلبرت فانترو می‌گرده

و اون رو پیدا میکنه، بعد از اینکه از او درباره این قضیه سوال میکنه آلبرت اون رو تأیید میکنه

و میگه که در اصل من بعد از اون قضیه دیگه هیچوقت به دنبال فوتبال نرفتم و مسیر زندگیم عوض شد

و الان با وجود مشکلات اقتصادی پرتغال بیکار هستم، اما خبرنگار از آلبرت می‌پرسه که

پس چطور در یکی‌ از بهترین مکان‌های شهر خونه داری و زندگیت رو چطور میگذرونی؟

آلبرت هم میگه از وقتی‌ من بیکار شدم کریستیانو بیشتر هزینه‌های زندگیم رو تقبل کرده

و قول داده که برای من یک بیزنس کوچیک در شهری که متولد شدیم به وجود بیاره.!!!


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: